اگر از آن دسته افرادی هستید که دقیقا نمیدانید بازاریابی محتوا چیست و فرصتی هم پیش نیامده تا اطلاعاتی در مورد آن کسب کنید، مقاله زیر پاسخگوی این نیاز شما خواهد بود.
به گزارش فوربس،«بازاریابی محتوا، روشی از بازاریابی است که در آن سازمان، بهمنظور جذب و دستیابی به مخاطبان، محتوایی ارزشمند، متناسب با شرایط (شامل فرهنگ، علایق مخاطب و…) به صورتی مستمر ایجاد و منتشر میکند، با این هدف که اعمال مشتریان تبدیل به رفتاری سودبخش برای سازمان شود.»
واژه کلیدی در این تعریف، کلمه «ارزشمند» است. واژهای که تقریبا کلیه فعالیتهای بازاریابی و تبلیغات را تحت تاثیر خود قرار میدهد. یک محتوای ارزشمند، هنگامی میتواند رنگ بازاریابی محتوا به خود بگیرد که مردم خواستار آن بوده، برای آنها ایجاد مطلوبیت کرده و به جای اجتناب، قصد استفاده از آن را داشته باشند. فرض کنید اطلاعات مربوط به یک بنگاه اقتصادی از طریق یکی از رسانههای اجتماعی به تعداد کثیری از بازدیدکنندگان منتقل شده است، در این صورت، آیا تصور میکنید بازاریابی محتوا صورت گرفته است یا تبلیغات؟ برای پاسخ، باید بررسی شود اشخاص چگونه اطلاعات مربوطه را دریافت کردهاند و در معرض آن قرار گرفتهاند. همین شرایط را میتوان برای دیگر محتواها نیز تعمیم داد. هنگامی یک بسته از اطلاعات در قالب بازاریابی محتوایی جای میگیرد که برای مخاطب ارزش به همراه داشته باشد. بنابراین در بازاریابی محتوا، هدف، ارائه ارزش تا حد ممکن به مخاطبان مورد نظر است. شاید با این تعاریف و توضیحات کمی گیج شده باشید، لطفا برای روشن شدن موضوع و درک بیشتر به مثالهای زیر توجه کنید.
روشهای زیادی برای بازاریابی محتوا وجود دارد به طوری که در این مقاله مختصر، نمیتوان به همه آنها رسیدگی کرد. اما آنچه در این مقاله آمده، مقدمهای بر آشنایی شما با این مفهوم است، با این هدف که طرز فکر و تلقی شما از محیط اطراف مانند یک بازاریاب محتوا شود، در این صورت هر روز با ایدههای بیشماری روبهرو خواهید شد که میتوانید در مسیر بازاریابی خود، از آنها بهره ببرید. در زیر، به چهار روش به عنوان نمونه اشاره شده است که میتواند نقطه مناسبی برای آغاز بازاریابی محتوا باشد.
۱- اطلاعات گرافیکی(اینفوگرافیک): عموما این نوع از گرافیکها، عمودی و شامل اطلاعات متفاوتی مانند آمار و ارقام، جداول، نمودارها و دیگر اطلاعات است. اگر اطلاعات گرافیکی مناسب باشند، میتوانند برای سالها روی سایتها باقی بمانند یا اینکه از طریق رسانههای اجتماعی در فضای مجازی منتشر شوند و به این ترتیب اثری عمیقتر و ماندگارتر بر مخاطب خواهند گذاشت. میتوان به اطلاعات گرافیکی دادههای دیگری مانند استراتژی سازمان، اهداف آتی، تحقیقات انجام شده و همچنین حق کپی رایت (حق گرفتن تبلیغات) اضافه کرد. حتی میتوان از طریق سایت Pinterest اطلاعات گرافیکی خود را در میان کسب و کارهای مرتبط توزیع کرد. این کار هزینهای جز صرف زمان ندارد.
۲- صفحه اینترنتی: تفاوت اساسی بین یک صفحه معمولی اینترنتی و صفحهای که در آن بازاریابی محتوایی صورت میگیرد، تنها در جذابیت صفحه و محتوای آن است. همین عامل است که سبب میشود نهتنها بازدیدکننده صفحه را نبندد بلکه اطلاعات موجود را مطالعه کند.
۳- پادکست یا پادپخش: از آن با نام رادیوی اینترنتی نیز یاد میشود. این روش ارائه محتوا، در سال ۲۰۰۴ محبوبیت و گسترش یافت.
۴- ویدئو: از آنجا که عموم مردم تصور میکنند استفاده از پادکست و ویدئو دشوار و گران است، این دو روش کمتر در بازاریابی محتوا بهکار گرفته شده است. اما صرفنظر از هزینه تجهیزات صوتی- تصویری با کیفیت، بهرهبردن از این دو روش، آسانتر از آن چیزی است که تصور میشود و از سوی دیگر میتواند از تاثیرگذاری مناسبی هم برخوردار باشد.
چرا بازاریابی محتوا؟
شاید به جای اینکه به دنبال فهم معنای بازاریابی محتوا باشیم، بهتر باشد بفهمیم چرا بازاریابی محتوا برای کسب و کار مفید است. اما پیش از آن به چهار مرحله خرید اشاره میکنیم:
۱- آگاهی: قبل از اینکه مشتری آگاهی داشته باشد، به «نیاز» خود پی میبرد اما نمیداند برای رفع نیاز خود، چه راهحلهایی وجود دارد.
۲- تحقیق: پس از آگاهی نسبت به وجود راهحلهای احتمالی، مشتری برای اشراف به راهحلهای موجود، تحقیق میکند. به عنوان مثال قبل از خرید خودرو، مشتری تحقیق میکند که چه مدلهایی در بازار وجود دارد و کدام یک، نیاز وی را برطرف میکند.
۳- بررسی جوانب: در این مرحله مشتری محصولات شرکتهای مختلف را با هم مقایسه میکند تا مطمئن شود کدام یک، محصولات خود را با قیمت و کیفیتی مناسب ارائه میدهند.
۴- خرید: و سرانجام مشتری با اطلاعات کافی و اطمینان خاطر، تصمیم خود را برای خرید میگیرد.در بازاریابی و تبلیغات سنتی، تمرکز روی مراحل ۳ و ۴ است. اما آنچه در بازاریابی محتوا اهمیت ویژه دارد مراحل ۱ و ۲ است؛ جایی که بازاریاب، آگاهی مشتریان را نسبت به راهحلها بالا میبرد و اطلاعات لازم و مفیدی را که قبلا مشتری در نظر نگرفته بود در اختیار وی قرار میدهد.
در یکی از شرکتها، طی سال گذشته حجم بازاریابی محتوا بیش از ۱۰۰۰ درصد رشد داشته است و در این مسیر مشتریان احتمالی، محتوا و ارزشهای حاکم بر سازمان را درک و حتی گاهی اوقات نیز آمادگی خود را برای همکاری با سازمان اعلام کردهاند. در این شرایط دیگر نیازی به روشهای فروش تحت فشار نیست، فقط کافی است روی جزئیات کار شود، به توافق رسید و کار را شروع کرد. در این صورت، حتی پیش از اینکه مشتریان را بشناسیم، اعتماد حاصل شده، اعتمادی که برای حصول آن در روشهای سنتی بازاریابی، نیاز به یک دوره فروش محصولات است.
اگر بازاریابی محتوا به درستی اجرا شود بازده سرمایه غیرقابل باوری خواهیم داشت. این در حالی است که نیازی به صرف هزینه یا زمان زیادی نیست. با بررسی موفقیتهای یک شرکت که از طریق بازاریابی محتوا به دست آمده است، مشخص شد که ۹۵ درصد از این موفقیت، تنها حاصل مقالاتی است که در این مسیر به مشتریان ارائه شده است و به یاد داشته باشید که هزینه نوشتن این مقالات، فقط صرف ۲۰ ساعت زمان است.
علاوهبر آنچه در بالا گفته شد، بازاریابی محتوا، با پشتیبانی که از کانالهای دیجیتال بازاریابی به عمل میآورد، فواید دیگری نیز دارد، زیرا میتواند آنچه را که در بازاریابی از طریق رسانههای اجتماعی ارائه میشود پربارتر، راه رسیدن به صفحه اینترنتی از طریق موتورهای جستوجوگر را هموارتر و همچنین صفحه اینترنتی شما را نیز جذابتر و مفیدتر کند.
چگونه باید آغاز کرد؟
شرکتهای زیادی، خدمات اینترنتی مانند بازاریابی محتوا، SEO (فرآیند قابل رویت بودن نام سایت یا صفحه اینترنتی از طریق موتورهای جستوجوگر) یا روابط عمومی را ارائه میدهند. اگر شما به قدری مشغول هستید که نمیتوانید این امور را خودتان انجام دهید، شاید بهترین گزینه، قرارداد با این شرکتها باشد. اما اگر علاقهمند هستید که با موضوع درگیر شوید، آسانترین راه ایجاد وبلاگ است. شاید در ابتدا کمی دشوار به نظر برسد اما با گذر زمان، مهارت شما در این کار بیشتر خواهد شد. با پیروی از بازاریابان موفق و بررسی سایت اینترنتی آنان، یاد خواهید گرفت که چگونه مخاطبان را تشویق به خواندن وبلاگ خود کرده و آنها را جزو مشتریان کنید.
اولین راز در بازاریابی محتوا
راز مهم این است: محتوای شما برای مخاطب باید دارای ارزش باشد. هر چند که در مورد این موضوع صحبت شده، با این حال، جای تعجب است وقتی برخی از شرکتهایی که بازاریابی محتوا را انجام میدهند، به آن توجهی ندارند. هنگامی که تبلیغات، ارزش کمتری را ارائه میکنند، به راحتی نادیده گرفته و حذف میشوند. اما اگر محتوای ارائه شده دارای ارزش باشد، مخاطب را وادار به خواندن، تماشا کردن یا گوش دادن به محتوا میکند. اگر نمیدانید چطور محتوا را ارزشمند کنید، از مشتریان خود بپرسید چه نوع محتوایی برای آنان مفید است، چه زمانی که کالای شما را میشناسند و از آن استفاده میکنند و چه هنگامی که کالا یا خدمات شما را نمیشناختند و در جستوجوی آن بودند. مطمئن باشید این مسیر یکی از بهترین روشها است.
چگونه دانش خود را افزایش دهیم؟
با مطالعه کتاب، مقالات و وبسایتها نهتنها دانستههای خود را تکمیل میکنید بلکه میتوانید میزان دانش خود را افزایش دهید. با مطالعه منظم و پیوسته، مدت زیادی طول نمیکشد تا با مفاهیم و اصول بازاریابی آشنا شده و حتی میتوانید خود را به عنوان یک خبره در این زمینه معرفی کنید.
هنوز سازمانها بهطور کامل با بازاریابی محتوا آشنایی ندارند و آن را اجرا نکردهاند. بنابراین بهعنوان یک بازاریاب محتوا، برگ برنده در دستان شما است.
آپوُرسی یک سایت علمی است که به رغم تحریریه کوچک و مطالب اغلب غیرتولیدی، به دلیل تیترهای جذابش توانسته مخاطبان زیادی را جذب کند؛ چیزی حدود حدود ۸. ۷ میلیون بیننده منحصربفرد در ماه. این را سایت نشریه فوربس میگوید. این سایت بعد از دادن این اطلاعات، پنج توصیه «پیتر کچلی» یکی از موسسان آپورسی را برای نوشتن تیترهای تاثیرگذارتر و اصطلاحا کلیکگیرتر منتشر کرده است. توصیههایی برای صاحبهان وبسایتها و رسانههای آنلاین. در سایت فوربس تیتر مطلب «پنج راز شگفتانگیز تیترنویسی که باعث میشود گریه کنید یا حداقل کلیک کنید» است که با تبعیت از همین توصیهها تنظیم شده است. ترجمه مطلب را در ادامه میخوانید با این توضیح که بعضی از توصیهها ممکن است با قواعد حرفهای تیترنویسی مطبوعاتی مطابقت نداشته باشد و همچنین اینکه توضیحات داخل پرانتزها از بنده است.
۱- همه چیزهایی که میدانید را فراموش کنید؛ خصوصا قواعدی که میگوید، تیتر باید حتما اطلاعرسان، عینی یا از نظر گرامری درست باشد. سایتهایی مثل آپوُرسی، بازفید، هافینگتون پست و بیزینس اینسایدر به دلیل اینکه از نظر شکلی تیترهاشان از فرمول مشخصی تبعیت میکند، مسخره میشوند. (با این حال این فرمول جواب میدهد) تیترهایی مثل «باورتان نمیشود تیلور سوئیفت امروز با کی قرار دارد» یا «این سیزده سمور اینقدر باهوشند که کف میکنید». (منظور از فرمول ثابت استفاده مکرر از عباراتی نظیر «باورتان نمیشود»، «کف میکنید»، «نفستان میگیرد» و عدد و رقم در تیتر است کهگاه ممکن است با قواعد کلاسیک تیترنویسی مطابقت نداشته باشد). خصوصاً رویکرد کمی و تقید به استفاده از عدد و رقم در تیترها، منجر به نوآوریهای بزرگ در تیترنویسی و خلق تیترهای تاثیرگذار شده است.
۲- بیشترین اطلاعات ممکن را در کمترین زمان بدهید (مثل گوگل که اطلاعاتی بسیار بیش از آنچه شما میخواهید را در کمترین زمان ممکن به شما میدهد)؛ گاهی آدم فکر میکند که همه چیز در اینترنت دارد به شکل صفات عالی در میآید (بهترین، بیشترین، خفنترین، قشنگترین که تا حالا دیدهاید و...). آپوُرسی ابایی ندارد که از این رویه کنار بکشد. ما ترجیح میدهیم به جای اینکار، از تیترهای کمرمقتر اما قلابطور استفاده کنیم که هم با محتوا مطابقت داشته باشد، هم قوه کنجکاوی مخاطب را قلقلک بدهد، تیترهایی که اصطلاحا به آنها تیترهای کلیکگیر گفته میشود.
۳- چیزی برای کنجکاوی مخاطب باقی بگذارید. این دقیقا همان کاری است که تیتر «باورتان نمیشود تیلور سوئیفت امروز با کی قرار دارد» به شکل تاثیرگذاری میکند. حتی اگر نهایتا شما را متقاعد کند باور کنید تیلور سوئیفت با کی قرار دارد! در تیتر به مخاطب به اندازهای اطلاعات بدهید که به موضوع علاقمند شود، اما نه اینقدر که روی خبر شما کلیک نکند. شما فقط باید یک احساس خارش ایجاد کنید که مخاطب مجبور شود آن را بخاراند.
۴- احساسات را مخابره کنید؛ این کاری است که اکثر ژورنالیستها انجامش نمیدهند، خصوصا آنهایی که فکر میکنند وظیفهشان فقط انتقال واقعیات است. با این حال ولی مخاطبها دوست دارند بدانند پس از خواندن مطلبی که برای آنها تولید کردهاید، قرار است چه احساسی پیدا کنند. تیترهایی از قبیل «با دیدن این تصاویر احساس بهتری نسبت به خود پیدا میکنید» یا «از شنیدن پاسخ این دانش آموز به فلان سوال معلمش، گریهتان میگیرد». (گاهی استفاده از علائم تعجب و سوال هم میتواند چنین نقشی را ایفا کند)
۵- برای مخاطبانتان ننویسید، برای دوستان آنها بنویسید! راستش را بخواهید من خودم هم دقیقا تفاوت این دو را نمیدانم، اما منظور این است که موقع تیترنویسی به این فکر کنید مخاطبها چه تیپ موضوعات و کلماتی را دوست دارند در توئیتر یا فیسبوک خود با دوستانشان به اشتراک بگذارند.
یوزانس
اعتبارات اسنادی مدتداری که به ضمیمه اسناد حمل کالا، برات عهده بانک گشاینده ارسال میگردد را یوزانس گویند.
براتی که توسط بانک باز کننده اعتبار قبولی داده شود را قبولی بانکی گویند، در این حالت چنانچه ذینفع اعتبار به وجه نقد نیاز داشته باشد میتواند قبولی بانکی را در بازار تنزیل و به وجه نقد تبدیل نماید.
فاینانس
در برخی مواقع، فروشنده مایل نیست وجه کالا را به صورت اعتبار اسنادی مدت دار دریافت نماید از طرف دیگر خریدار نیز به دلیل فقدان نقدینگی قادر به پرداخت نقدی اعتبار اسنادی نمیباشد، در این حالت معمولاً خریدار از یک بانک یا موسسه مالی درخواست میکند که وجه اعتبار اسنادی را به صورت نقدی به فروشنده پرداخت و اصل و سود مبلغ پرداخت شده را در یک دوره زمانی مشخص از خریدار دریافت نماید، این روش پرداخت را فاینانس مالی و به موسسات تامین کننده وجوه، فاینانسر مالی میگویند. مدت دوره استفاده از تسهیلات فاینانس معمولاً بین 1 تا 3 سال و مدت دوره بازپرداخت بین 5 تا 15 سال در مورد طرحهای مختلف متغیر است.
تسهیلات ریفاینانس
بانکها با استفاده از منابع شعب خارج از کشور و منابع بانکهای خارجی اقدام به پرداخت تسهیلات ارزی کوتاهمدت در قالب خطوط اعتباری ریفاینانس مینمایند با عنایت به اینکه نرخ سود این گونه تسهیلات نسبت به سود تسهیلات ریالی بسیار کم میباشد کمک موثری برای واردکنندگان جهت کاهش هزینه های تمام شده کالا خواهد بود.
nمدت استفاده از تسهیلات کوتاه مدت حداکثر یک سال از زمان معامله اسناد می باشد. تسهیلات ریفاینانس به صورت ( سه، شش، و نه ماهه) نیز قابل استفاده است مشروط به اینکه خط اعتباری خاص با شرایط زمانی زیر یکسال در بانک عامل وجود داشته باشد.
تفاوت بین تسهیلات فاینانس و ریفاینانس
1- حداکثر مدت جهت اعطای تسهیلات ریفاینانس تا یکسال و برای فاینانس بیش از یکسال میباشد.
2- باز پرداخت تسهیلات به بانکهای خارجی در ریفاینانس توسط بانکهای تجاری و در فاینانس توسط بانک مرکزی تضمین شده است.
3- از تسهیلات فاینانس برای خرید و احداث پروژههای سرمایهای و تجهیزات، ماشینآلات خطوط تولیدی و خدمات اعم از نصب و راه اندازی، آموزش و دانش فنی استفاده میگردد در حالیکه از تسهیلات ریفاینانس برای ورود کالاهای خاصی است که بانک تعیین میکند استفاده میشود.
4- استفاده کنندگان از تسهیلات فاینانس شامل اشخاص حقیقی، اشخاص حقوقی، وزارتخانهها، سازمانها و شرکتهای دولتی میباشند اما در تسهیلات ریفاینانس علاوه بر اشخاص حقیقی و حقوقی، شرکتها و سازمانهای وابسته به دولت، چنانچه از منابع بودجه عمومی کشور به طور کلی و یا برای ثبت سفارش خاصی استفاده نمی نمایند مشمول استفاده از این تسهیلات خواهند بود.
انتخاب کالا یا محصول برای فروش شباهت زیادی به ازدواج کردن دارد.
باید ترکیب مناسبی وجود داشته باشد در غیر اینصورت موثر واقع نمی شود.
کالایا خدمت مورد نظر باید به گونه ای باشد که آن را دوست بدارید وفکر کنید که برای دیگران هم مفید است.
باید با شخصیت شما همخوان وسازگار باشد.
مسیر کمال
www.masirekamal.com
هرگز فراموش نکنیدکه در نظر مشتری،حرف فروشندگان لزوما مطلبی را اثبات نمی کند.به صرف اینکه بگویید مطلبی حقیقت دارد،بدین معنا نیست که خریدار حرف شما رابپذیرد.
شما میدانید که هرگز دروغ نمی گویید.اما کسی دیگر این را نمی داند.مشتریان از روی عادت معتقدند که شما محصول خود را تبلیغ می کنید وحتی درباره فواید آن اغراق می کنید تا آن را به فروش برسانید.
وقتی به مشترییان می گویید:
"در شرایط رقابت قیمت گذاری شده است."
این چیزی را ثابت نمیکند.
،اما اگر با توجه به قیمت های مندرج در روزنامه ها ونشریات تجاری از ارقامی استفاده می کنید،این حرف را مشتریان می پذیرند.
وقتی می گویید:"ازاین کالا خوشنود می شوید."مشتری ممکن است بگوید"بله،مطمءنم که خوشحال می شوم"
با این حال با احتمال زیاد به گفته شما تردید می کند.اما اگر بتوانید پس ازحرفتان رضایت نامه یکی از مشتریان را اراءه دهید،بیشتر حرف شمارا می پذیرد.
. حالت چهره
چهره مانند جعبهی اعلانات است که به همه میگوید که شما خوشحال، غمگین، هیجانزده و غیره هستید. اجازه ندهید که فشارهای روز در ابروان شما چین ایجاد کند یا چهره شما خسته، کم انرژی یا نگران به نظر بیاید. برای مشتری مهم نیست که روز شما مانند جهنم بوده است. از نظر آنها این اولین ارتباط شما در روز است. قبل از اینکه شروع به صحبت کنید مطمئن شوید که حالت چهرهی شما حالت مثبتی دارد. چهرهی آرام و خوشایند در بیشتر اوقات ایدهآل است. ولی وقتی مشتریها ناراحت هستند شما لازم است که چهرهی خود را با شرایط فکری آنها مطابقت دهید.
داشتن چهره آرام و مطبوع در برخورد با همکاران به اندازهی مشتریها اهمیت دارد. چنین چهرهای همکاران شما را تشویق میکند که برای مشورت، راهنمایی و گرفتن اطلاعات به شما مراجعه کنند.
دوستی میگفت؛ زمانی با مدیری کار میکردم که هر وقت سوالی از او میکردید، چروکی در بینی خود ایجاد میکرد. این حرکت او برای من این تعبیر را داشت که «اه، نه باز هم تویی با یک سوال مسخره دیگر!» و این حالت چهره او مرا از دریافت اطلاعات مورد نیاز از او بازمیداشت.
۳. طرز قرار گرفتن بدن و حرکات آن
طرز ایستادن بدن – خصوصا حرکات بدن- انرژی و علاقهی شما را به سخنان مشتری نشان میدهد. با استفاده از سرنخهای زیر شما میتوانید حدس بزنید که چه وقت مردم بیصبرانه مایلند که مکالمه با شما را پایان دهند:
به عقب تکیه زدن یا عقب رفتن
روی برگرداندن از شما
عقب رفتن از میز کار یا میز غذا
بستن کیفدستی خود درحالیکه شما هنوز مشغول صحبت هستید
مرتبا نگاه کردن به ساعت خود
کارهای زیر به مشتری نشان میدهد که شما به او گوش میدهید و علاقهمند به صحبت با او هستید:
با سر تصدیق کردن
یکی از راههای غیرلفظی برای اینکه به فردی نشان دهید که به سخنان او توجه دارید سر تکان دادن است. خصوصا در مواردی که مشتری مشغول توضیح جزئیات یک واقعه است و شما نمیخواهید که صحبت او را قطع کنید، اما مایلید که او متوجه شود سخنان او را دنبال میکنید. در بیشتر نقاط جهان تکان دادن سر به بالا و پایین نشانه «بله» و از چپ به راست نشانه «نه» است. همچنین درست است که سر تکان دادن (هر چند لحظه یکبار) مفهومش گوش فرادادن است اما مرتبا و پشت سرهم سر تکان دادن علامت بی صبری است.
روبه روی مشتری قرار گرفتن
با چرخاندن کل بدن (نه فقط سر) به سمت مشتری، این پیام را به وی منتقل میکنید که او همهی توجه شما را به خود اختصاص داده است. اگر رویتان به سمت مشتری نباشد، او احساس خواهد کرد که چیزی حواس شما را پرت کرده است.
به جلو خم شدن
تنها به اندازهی به جلو خم شوید که فاصله فیزیکی با فرد رعایت شده و او حس کند به آنچه میگوید توجه دارید
دوستان هرروز یک صفت از صفتهای بایسته یک رهبر به زعم جان سی ماکسول را بصورت خلاصه برای شما عزیزان ارائه خواهم کرد :
1- شخصیت
شخصیت رهبر در گرو نحوه ی برخورد او با شرایط زندگی می باشد.سختی و مشقت شخص را وادار به انتخاب یکی از دو راه می کند : شخصیت یا عقب نشینی.
هرگاه او شخصیت را انتخاب کند قوی تر می شود.رفتار هر شخص نشان دهنده ی شخصیت اوست. به همین دلیل است که هرگز نمی توان اعمال یک رهبر را از شخصیت او جدا کنید. شخصیت یک انتخاب است یعنی فرد خودش با اعمالی که انجام می دهد شخصیت خود را می سازد. پیروان،به رهبری که شخصیت او ضعیف و معیوب باشد اعتماد نمی کنند و از او سر باز می زنند. .به عقده ی استون برگلاس : "اشخاصی که به مرتبه ی بالایی می رسند و فاقد شخصیتی مستحکم هستند تا آنها را در برابر فشارها حفظ کند، ناگزیر با فاجعه روبه رو می شوند". برای همین منظور نقص هایی که در زندگانیتان وجود دارد را یادداشت کنید تا صفت های شخصیت خود را بهتر بشناسید. برای ایجاد ارتباط بهتر، از افرادی که با آنها بد رفتار کردید عذرخواهی کنید حال سعی کنید نقص های خود را بر طرف کنید و اشتباهات خود را تکرار نکنید.