وبلاگ آموزش کسب و کار الکترونیکی

کسب و کار الکترونیک؛ E-Business؛ آموزش کسب و کار اینترنتی؛ آموزش کسب و کار الکترونیکی؛‌ آموزش کسب و کار الکترونیک

۲۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بازاریابی محتوایی» ثبت شده است

دلایل مناسب بودن یک کمپین بازاریابی ویروسی


 دلایل مناسب بودن یک کمپین بازاریابی ویروسی  

 بازاریابی ویروسی نوعی از کمپین تبلیغاتی است که بر تک تک افراد برای انتقال دادن پیام ها به دیگر افراد تکیه دارد، در نتیجه شناخت از یک محصول یا خدمت به سرعت گسترش پیدا کرده و تکرار می شود، بله دقیقا همانند یک ویروس! این رویکرد می تواند موجب ایجاد تاثیر مثبت بسیار زیادی در طی کمپین های تبلیغاتی یا معرفی محصول شود.

 واژه “بازاریابی ویروسی” می تواند بصورت مکرر بجای یا در کنار بازاریابی از طریق افراد تاثیر گذار یا بازاریابی دهان به دهان مورد استفاده قرار بگیرد. این موضوع به این دلیل است که محتوای تولید شده برای یک کمپین بازاریابی ویروسی از طریق افراد تاثیر گذار یا با نفوذ انتشار پیدا می کند، بنابراین پیدا کردن یک گروه اصلی یا مرکزی از افراد تاثیر گذار و پر نفوذ برای همکاری کردن از ابتدای آغاز کمپین مطمئنا موجب افزایش میزان تاثیر گذاری و موفقیت هر کمپین بازاریابی ویروسی می شود.

 ینها دلایلی هستند مبنی بر چرایی مهم و حساس بودن بازاریابی ویروسی برای کسب و کار شما:


1- بازاریابی ویروسی موجب ایجاد همهمه و آوازه می شود

 ایجاد کردن همهمه در رابطه با محصول شما حسی از پیش بینی را در بین خریداران شما ایجاد می کند. یک کمپین بازاریابی ویروسی موفق می تواند به این نتیجه دست پیدا کند. هر قدر میزان این همهمه و شایعه زیاد تر باشد، کمپین مورد نظر به وسعت بسیار بیشتری قادر به گسترش می باشد. پیام هایی که مورد علاقه و توجه عموم مردم باشد و گسترش و انتقال آن ساده باشد، مطمئنا به هدف کمپین کمک می کند.


2- این نوع از بازاریابی موجب اعتبار بیشتر می شود

 همچنان که تعداد افراد بیشتر و بیشتری در شبکه ارتباطی در مورد شما صحبت می کنند و برند شما را پیشنهاد می دهند، اعتبار بیشتری در بین اعضای شبکه برای شما ایجاد می شود. دلیل این موضوع اینست که کسب و کار و شرکت شما توسط افراد اثر گذار بیشتری به دوستان آنها و افراد نزدیک به آنها در کنار ویروسی شدن پیام شما معرفی و توصیه شده و امتیاز بیشتری به رتبه بندی اعتبار شما افزوده می شود. این همهمه شکل گرفته شده مطمئنا موجب شناخت بیشتر و بهتر محصول و خدمت شما می شود.


3- این نوع از بازاریابی ارزان است

 بازاریابی ویروسی به مراتب هزینه کمتری برای شروع می طلبد اما سرعت رشد آن بسیار سریع بوده و در انتقال پیام شما به خریداران بالقوه بسیار اثر بخش می باشد. این روش ارزان ترین روش برای بازاریابی کسب و کار شما می باشد، چرا که نیاز به بودجه کلان تبلیغاتی ندارد. وبلاگ نویسی و بازار یابی ایمیلی برخی از روش هایی هستند که بدون هزینه چندانی از قابلیت ویروسی شدن برخوردار می باشند.


4- بازاریابی ویروسی به همیشه سبز ماندن شما کمک می کند

 بازاریابی ویروسی به کسب و کار شما کمک می کند تا همواره شناور باقی بماند. اگر پیش از این کسب و کار شما موفق به کسب قدری اعتماد و اعتبار شده است، از این طریق مردم به حمایت و پشتیبانی از برند شما ادامه داده و ثبات برند شما را تضمین می کنند.


5- موجب شناخت و گسترش کسب و کار شما در ابعاد جهانی می شود

 از طریق بازاریابی ویروسی، اعتبار شما به عنوان یک شرکت معتبر و قابل اطمینان می تواند به مشتریان بالقوه در سراسر عالم برسد و شرکت شما را قادر به باز کردن شعبه بین المللی نماید.


6- اشتراک گذاری پیام های ویروسی سهل و آسان است

 اشتراک گذاری پیام های ویروسی محصول بسیار سهل و آسان می باشد. ویدئو هایی جلب توجه مخاطب را می کنند به راحتی می توانند در محتوای وبلاگ ها، صفحات وب و سایتها و شبکه های اجتماعی قرار گرفته و گسترش پیدا کنند.

۳۰ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۲۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مرتضی زاهدی

بازاریابی اثر بخش چیست؟

بازاریابی اثر بخش به عـنوان ساختن چیـزی که بتواند بفروشد و نه فروش آنچه که می توانید بسازید تعبیـر می شود.

سازمانهایی که آنجه را که تولید می کنند می فروشند محصول مدار هستند یعنی ابتدا محصول را تولید می کنند و سپس بـرای محصولات خود به دنـبـال مـشـتـری هـسـتـنـد و به بازار یابی بعـنوان وسـیله ای برای ترغیب مشتـریان به خـریــد می نگرند. موفق ترین سازمانها آنهایی هستند که آنجه را که می توانند بفروشند تولید می کنند ، آنها مشتری مدار هستند یعنی در پاسخ به نیازهای مشتری محصولات و خدمات خود را عـرضه می کنند.

در نتیجه بازاریابی را می توان ، به عنوان فعالیتی لازم برای تطبیق کالاها با نیازها و خواسته های بازار تعریف کرد و بازاریابی فعالیت هایی چون برنامه ریزی و قیمت گذاری و توزیع تبلیغات و معرفی محصولات را شامل می شود.

۳۰ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مرتضی زاهدی

بازاریابی محتوا در کسب و کار الکترونیک

بازاریابی محتوا

نوعی از بازاریابی است که به فرایند تولید و به اشتراک گذاری محتوایی که باعث حفظ مشتریان قبلی و بدست آوردن مشتریان جدید می پردازد. بازاریابی محتوا به طرق مختلف تعریف و استفاده می گردد، یکی از تعاریف رایج در این مورد عبارت است از:


«تکنیک خلق و پخش کردن محتوا جذاب، ارزشمند و مرتبط با نیاز مشتری و یا مخاطب هدف»


بازاریابی محتوا به خلق محتوای جذاب در حوزه هایی تفریحی، علمی، سرگرمی و ... می پردازد. بازاریابی محتوایی با کیفیت است که به حل مشکل مردم بپردازد. 

۳۰ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۰۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مرتضی زاهدی

مدیریت کسب و کار

موفقیت هر کسب و کار رابطه نزدیکی با چگونگی صحیح کنترل کردن آن امور آن دارد: در واقع مدیریت صحیح کسب و کار موجب رشد آن میشود. 

مدیریت کسب و کار را نباید صرفا یک عمل آکادمیک محسوب کرد. مدیریت واقعی در بر گیرنده هدایت قوی، رفتار مثبت، دانش کسب و کار و مهارتهای مناسب فردی است. مدیرت در حقیقت هدایت افراد، تاثیر گذاری بر کار و تصمیم گیری تموقع و صحیح است و مهارتهای مدیریتی را به مرور زمان میبایست کسب کرد و به بیان دیگر کسب مهارتهای مدیریتی در واقع همانند سپرده گذاری در بانک می باشد. 

●هدایت و راهبری کسب و کار 

هیچ زن و یا مردی در دنیای کسب و کار تنها نیست. در این حیطه شما نیازمند کمک افراد دیگر هستید و باید بتوانید از آنها کمک بگیرید تابتوانیدکسب و کارتان را هدایت کنید. 

▪راهنمائی گرفتن(Mentoring) 

کارآفرینان موفق و با تجربه اغلب سئوالات مشابهی را میپرسند: 

چگونه کارآفرینان جدید میتوانند از تجربیات دیگران استفاده کنند؟ با راهنمائی گرفتن 

واژه Mentoring میان معلمان و دانش اموزان مصطلح است و زمانی به کار می رود که افراد حرفه ای و با تجربه اطلاعاتی را به افراد کم تجربه ارئه می دهند. 

▪شبکه ارتباطی 

شبکه ارتباطی یک وسیله ساده است که هرکس در دنیای کسب و کار میتواند با آن سرو کار داشته باشد. شبکه ارتباطی میتواند کارآمدترین وجه بازاریابی شما محسوب شود و در نتیجه آن علاوه بر ایجاد بازار برای شما، اطلاعات مناسبی در ارتباط با کسب و کارتان در اختیار شما قرار خواهد گرفت. 

▪میزگرد 

میز گرد یک بحث رسمی غیر گروه میان افراد حرفه ای است که داوطلبانه اطلاعات و منابع را در اختیار سایرین قرار میدهند. در طول زمان روابط افراد حرفه ای و ماهر با یکدیگر توسعه میابد و شرکت کنندگان با کسب و کارهای یکدیگر آشنا می شوند. 

▪ داشتن اطلاعات به روز 

عصر اطلاعات جامعه ما را تغییر داده است و اکنون در عصر اطلاعات افراد از طریق پست الکترونیک با یکدیگر ارتباط دارند و می توانند اخبار جدید را در دنیای تکنولوژی و بی سیم دنبال کنند. حققت امر این است که هر روزه اطلاعات ما را بمباران می کنند اما متاسفانه اغلب این اطلاعات نمی تواند به خط مشی کسب و کار ما کمک کند و در انجا هدایت صحیح آنست که ما متدها و راهکارهای خودمان را دنبال کنیم و در کنار آن دانش و اطلاعات خود را در ارتباط با کسب و کار به روز نگه داریم. 

●تصمیم گیری 

یکی از بهترین تصمیم‌ها یادگیری این موضوع است که چگونه تصمیم‌گیرنده خوبی باشید. این امر نیازمند تعهد ، درک و مهارت می‌باشد که بسیار ارزشمند است. 

آیا تصمیم گیرنده خوبی هستید؟ 

مراحل مختلف در اجتناب از اشتباهات رایج و ایجاد تصمیم‌گیری کارا را بیاموزید. 

تصمیم‌گیری ، تصمیم‌گیری ،‌ تصمیم‌گیری سؤال این است : آیا شما یک تصمیم‌گیر خوب هستید؟ اگر فکر می‌کنید که این چنین نیست ، هیچ جای غصه نیست. تصمیم‌گیری مهارتی است که می‌توانید از دیگران بیاموزید. ارگ چه بعضی از افراد این مهارت را احتراز از دیگران می‌آموزند ،‌ اما فرآیند آن مشابه است. دونوع تصمیم‌گیری اصلی وجود دارد :آنهایی که با استفاده از فرآیند خاص بدست می‌آید . آنهایی که تنها مانند یک رویداد است. 

●مراحل تصمیم گیری نافذ 

این فرآیند در هر موقعیتی می‌تواند بکار رود بخصوص در جائی که شما نیازمند یک تصمیم‌گیری مهم هستید. اگر از مراحل اصلی تصمیم‌گیری تبعیت کنید ، خود را یک تصمیم‌گیرنده کارا‌ در حرفه و زندگی شخصی خود می یابید. 

▪ تا حد امکان مفاد تصمیم ‌گیری خود را تعریف کنید. آیا آن واقعا" تصمیم خودتان است یا شخص دیگری ؟ آیا واقعا" نیازمند به این تصمیم گیری هستید ؟ ( اگر حداقل دو تصمیم اتخاذ نکرده اید ، پس هیچ تصمیم گیری صورت نگرفته است ) چه زمانی این تصمیم‌گیری روی داده است ؟‌چرا تصمیم ‌گیری برای شما مهم است ؟‌ چه کسی در این تصمیم‌گیری ذینفع است ؟ ارزش این تصمیم گیری برای شما چه میزان است ؟ 

▪ هر راهکاری که به ذهنتان می‌رسد را بنویسید. به تصویر کشیدن راه کارهای متفاوت مهم است. هیچ چیزی را سانسور نکنید و بگذارید که تصورات شما آزادانه ارائه شوند. مطمئن شوید که همه چیز را ذکر می‌کنید. 

▪فکر می‌کنید که از کجا می‌توانید اطلاعات مفید بیشتری را به دست آورید. اگر با انتخابهای زیادی روبرو شوید ممکن است بخواهید اطلاعات زیادی بدست آورید. اطلاعات جدید منجر به راه کارها و انتخابهای بیشتری نیز می‌شود. کسانی که می‌توانید از آنها اطلاعات بدست آورید ،‌دوستان ،‌همکاران ، خانواده ، نمایندگیهای فدرال و ایالتی ، سازمانهای حرفه‌ای ، خدمات آن لاین ، روزنامه ها ، مجله ها ، کتابها و غیره است. 

▪ انتخابهای خود را بررسی کنید. از منابع اطلاعاتی مشابه برای کسب ایده های خاص استفاده کنید. برای هر انتخاب معیار خاص را مشخص کنید. هر چه اطلاعات بیشتر بدست آورید ، ذهنتان برای تصمیم‌گیری فعال تر خواهد شد. مطمئن شوید که همه موارد را یادداشت و بررسی مجدد می‌کنید. 

▪ ذخیره انتخابها. اکنون شما دارای گزینه های متفاوت هستید و زمان آن رسیده است که آنها را بررسی کنید و ببینید کدام یک از آنها برای شما کارایی دارد . در ابتدا معیارهای این انتخابها را مشخص سازید. ثانیا" به دنبال انتخابهایی باشید که این امکان را برای شما فراهم سازد تا به بیشترین معیار و امتیاز برسید. ثالثا" انتخابهایی را که با چارچوب و معیار شما سازگاری ندارند را حذف کنید. 

▪نتایج هر انتخاب را به تصویر بکشید. برای هر انتخاب باقی‌مانده در لیستتان ، نتایج را به تصویر بکشید، بدین صورت نقایص شما مشخص می‌گردد. 

▪ یک بررسی واقعی انجام دهید. کدام یک از انتخابهای باقی‌مانده به واقعیت نزدیک‌تر است؟ هر چه خلاف آن را ثابت کند را حذف سازید. 

▪ کدام گزینه با شما سازگاری دارد. گزینه ها و انتخابهای باقیمانده را بررسی کنید تا ببینید کدام یک با معیارهای شما سازگاری دارد. اینها تصمیمات کارایی شما هستند. اگر نسبت به تصمیمی که اتخاذ کرده اید خشنود هستید اما احساس می‌کنید که با اهداف شما سازگاری ندارند ، بدانید که تصمیم صحیحی نگرفته اید. به عبارت دیگر از این گزینه و انتخاب راضی نیستید ، اما نسبت به نتیجه آن حساس هستید. این انتخاب برای شما کارساز نخواهد بود. 

▪شروع کنید. زمانی که تصمیمی را اتخاذ می‌کنید، آن را عملی سازید. اگر بخواهید نسبت به آن احساس خوشایندی نداشته باشید موجب اندوه و ناراحتی می‌شود. بهترین کار را در زمان حال انجام دهید. همیشه این فرصت را دارید که ذهن خود را در آینده تغییر دهید. 

●اشتباهات متداول در تصمیم گیری 

از آنجا که دوست داریم باور کنیم که هیچگونه پیش‌داوری نداریم ، اما حقیقت این است که هر کس این مشخصه را دارد. هر چه از خودتان وکارهایتان بیشتر آگاهی داشته باشید ،‌ بهتر می‌توانید عمل کنید. دلیل اصلی اینکه هر کس روش و دیدگاه خاص خود را دارد این است که مغز به سادگی نمی‌تواند متوجه هر چیزی شود ، حداقل سطح کنجکاوی هر کس متفاوت است. 

آیا تاکنون سعی کرده‌اید ۱۰ چیز جدید را با هم بیاموزید؟ اگر اینطور است ، می‌‌دانید که یادگیری خیلی آسان خواهد بود و این به دلیل روش کارکرد مغز است. مغز شما همه اطلاعات را طوری طبقه‌بندی می‌کند که بدون قاطی‌کردن آنها بتوانید جهان اطراف خود را درک کنید. زمانی که نمی‌توانیم بسیاری از فرضیات را تشخیص دهیم به دلیل فقدان آموزش در جامعه است ( مانند والدین، معلمان، همه مؤسسات و غیره ). 

در زیر تعدادی از رایج‌ترین اشتباهات تصمیم‌گیری گردآوری شده است ، با یادگیری آنها می‌توانید در آینده ، از آنها اجتناب کنید. 

▪ به اطلاعات تخصصی بسیار تکیه کنید. اغلب افراد بسیار مایلند که به گفته‌های متخصصین تاکید و توجه کنند. به خاطر بسپارید که متخصصین انسانهایی هستند که خود نیز پیش‌داوری‌هایی هستند. با جستجوی اطلاعات از منابع متفاوت‌ ، اطلاعات بهتری را به دست خواهید آورد ، بخصوص زمانی که انرژی خود را بر این منابع متوجه سازید. 

▪ اطلاعاتی را که از دیگران به دست می‌آورید را ارزیابی کنید. افراد تمایل دارند تا معیار اطلاعاتی را که از جامعه بدست می‌آورند را ارزیابی کنند. بعنوان مثال متخصصین ، والدین ، گروههای عالی رتبه ، افرادی که روشی برای بیان عقاید خود دارند ، جزء افرادی هستند که همیشه باور داریم بیشتر از ما می‌دانند. از خود بپرسید : آیا آنها به اندازه من از این مسائل و مشکلات آگاه هستند؟ معیارهای آنها با من مشابه است؟ آیا آنها نسبت به مسائل من دارای تجربه شخصی هستند؟ به عبارت دیگر عقاید آنها را در دورنمایی نگاه دارید.


منبع : روزنامه تفاهم

منبع

۱۸ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مرتضی زاهدی

تفاوت کسب و کار الکترونیک و تجارت الکترونیک

تفاوت کسب و کار الکترونیک و تجارت الکترونیک

کسب و کار الکترونیک به مفهوم کلی شامل به کارگیری فناوریهای جدید برای برقراری ارتباطات زنجیره ای بین سازندگان، فروشندگان، عرضه کنندگان و به طور کلی ارایه دهندگان کالا و خدمات از یک سو و خریدار و مصرف کننده و یا به طور کلی مشتری از سوی دیگر است و نتیجه آن اتخاذ تصمیمهای بهتر، بهینه سازی کالا و خدمات، کاهش هزینه ها و گشودن کانالهای جدید است.


ولی تجارت الکترونیک به هر شکلی از نقل و انتقالات در تجارت اطلاق می شود که در آن طرفین، بیشتر از طریق الکترونیکی با یکدیگر در تماس هستند تا از طریق نقل و انتقالات فیزیکی. به عبارت دیگر، تجارت الکترونیک زیربخشی از کسب و کار الکترونیک در سازمانها است، زیرا در کسب و کار الکترونیک، شکل الکترونیکی کلیه فرایندهای کسب و کار سازمان از قبیل تولید، تحقیق و توسعه امور اداری، مالی، مدیریت نیروی انسانی، پشتیبانی و تجارت مطرح است.

در حالی که در تجارت الکترونیک تنها فرایند تجارت سازمان به صورت الکترونیک یک جزء بنیادی از کسب و کار الکترونیک به حساب می آید. کسب و کار الکترونیک باعث می شود تا فرایندهای تجارت، روابط و دادوستد جهانی گردد. محیط تجاری شرکت، ممکن است، شامل یک شبکه جهت دسترسی به سازمانهای عمومی یا شبکه هایی که با محافظت خاص برای دسترسی افرادی خاص طراحی شده و یا حتی شبکه داخلی باشد که برای دسترسی افراد و کارمندان داخل شرکت طراحی شده است. کسب و کار الکترونیک تنها قراردادن یک صفحه شبکه ای نیست. بلکه محیط مدلهای تجاری اعم از تجارت با کارمندان، مشتریان، تامین کنندگان و شرکا است. 


منبع

۱۲ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۴۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مرتضی زاهدی

ویژگیهای سایتهای آگهی اینترنتی مناسب

ویژگیهای سایتهای آگهی اینترنتی مناسب

 


طبعاً این ویژگیها برای هر کسی حائز اهمیت است چرا که هر تبلیغ کننده ای به دنبال تحصیل بهترین نتیجه از تبلیغات اینترنتیش که همانا افزایش بازدید سایت یا وبلاگش و همچنین افزایش سودش است، می باشد. این ویژگیها را پس از بررسی سایتهای گوناگون، حدود ۱۰۰ سایت، به ترتیب زیر لیست می کنم:

 

  1. دسته بندی مناسب آگهی ها: از این نظر جای هیچ صحبتی باقی نمی ماند.

  2. ساختار URL ها: ساختار url ها هرچه خواناتر باشند، و بهتردسته بندی ها را نمایش دهند، سایت قطعاً موفق تر خواهد بود.
  3. سطح navigation در سایت: منظور سطح دشواری حرکت در سایت است. باید سایت طوری باشد که کاربر آن بتواند به آسانی به دسته بندیهای مختلف آگهی ها، دسترسی داشته باشد.
  4. پشتیبانی: مسلماً هیچ سایتی بدون پشتیبانی دوام نخواهد داشت. سایتهای تبلیغات اینترنتی از بخشهایی هستند که نیاز به تیم پشتیبانی قوی برنامه نویسی و راهنمایی کاربران دارند. بسیاری از سایتها هرگز به ایمیلهای کاربران پاسخ نمیدهند و برای تأیید آگهی بعضاً باید ۳ روز یا حتی بیشتر، زمان صرف کنیم.
  5. استفاده از تگ توصیف: تگ توصیف اهمیت زیادی در بهبود رتبه صفحه در نتایج جستو دارد. استفاده از این تگ در ساختار آگهی بر ارزش آن می افزاید.
  6. امکان درج لینک: این مورد را به تنهایی یک مزیت بزرگ میدانم. چرا که می تواند کاربر بازدید کننده آگهی را مستقیماً به سایت شما رهنمون سازد.
منبع
۲۹ تیر ۹۴ ، ۱۵:۴۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مرتضی زاهدی

۱۴ سایت برتر درج آگهی رایگان

۱۴ سایت برتر

این لیست که از بین بیش از ۱۰۰ سایت گلچین شده است، می تواند بهترین راهنمای شما در انجام تبلیغات رایگان اینترنتی در سایتهای درج آگهی باشد (سایتهای آگهی طبقه بندی شده).

 

  1. ایران تجارت
  2. ایفروش
  3. دو ایستگاه
  4. ویستا
  5. نیازپرداز
  6. نوین تبلیغ
  7. آگهی پست
  8. توکان
  9. یارنو
  10. ایستگاه
  11. آگهی ساز
  12. نیازمندیها
  13. آگهی ۲۴
  14. لوکوپوک
منبع
۲۹ تیر ۹۴ ، ۱۵:۴۴ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مرتضی زاهدی

 بازاریابی محتوا چیست و به چه دلیل شکل گرفت؟

بازاریابی محتوا و استراتژی محتوا، از جمله واژه‌هایی هستند که در سالهای اخیر به صورت گسترده در فضای رسانه ها به کار گرفته می‌شوند. در این نوشته، قصد داریم مفهوم بازاریابی محتوا را شفاف‌تر کرده و مسیر را برای درس‌های تخصصی که در ادامه سری استراتژی محتوا مطرح خواهیم کرد، هموارتر نماییم.



با توجه به اینکه تا کنون به صورت پراکنده درباره بازاریابی محتوا و استراتژی محتوا حرف‌های زیادی در متمم مطرح کرده‌ایم و از این به بعد می‌خواهیم به صورت زیربنایی و تخصصی به این موضوع بپردازیم، در کنار هر یک از جملات و توضیحات، اگر قبلاً مطلبی را مطرح کرده باشیم، به صورت توضیح بیشتر: … لینک مربوط به آن را می‌گذاریم تا دوستانی که از این نقطه با ما همراه شده‌اند، در پیگیری مطالب دچار مشکل نشوند.


اگر حدود پانزده دقیقه از وقت خود را در اختیار ما قرار دهید، تلاش می‌کنیم تا حد خوبی،‌ دلایل شگل گیری و جدی شدن بحث بازاریابی محتوا را مطرح کنیم. در درسهای بعدی، مفهوم دقیق تر محتوا، نحوه اندازه گیری و ارزیابی محتوا و همینطور شیوه تدوین استراتژی محتوا را مرور خواهیم کرد.


حتی کسانی که اساساً هدفشان کسب مادیات نیست و به صورت غیرانتفاعی فعالیت می‌کنند هم با این معنای عام فروش فروشنده محسوب می‌شوند. به عنوان مثال، یک موسسه خیریه هم که از کودکان سرطانی حمایت می‌کند، درگیر فرایند فروش است. این موسسه، می‌خواهد که مردم، خریدار حرف‌ها و خواسته‌ها و خدماتش باشند. بنابراین تلاش می‌کند مخاطبان خود را افزایش دهد و از هر کدام از مخاطبان خود هم، کمک و حمایت بیشتری دریافت کند.


حالا بیایید در یک سازمان، به مدیر واحد پاسخگویی تلفنی به مشتریان فکر کنیم. عموم شرکتها،‌ واحد پاسخگویی به مشتریان را چندان جدی نمی‌گیرند. یا کم سابقه ترین و غیرمتخصص‌ترین کارکنان خود را به این بخش می‌فرستند. عملاً مدیر این واحد هم مشکل فروش دارد. نه به معنای اینکه از واحدهای دیگر پول بگیرد و خدمات ارائه دهد. بلکه به این معنا که اعتبار این واحد افزایش یافته، در جلسات رسمی سازمان، حرفهایش خریدار بیشتری داشته و نظرات این واحد بتواند بر سیاست‌های کلان سازمان، تاثیرگذار باشد.


با این تعاریف، کافی است یک بار دیگر فکر کنیم و ببینیم که من یا سازمان من چه چیزی را می‌فروشد و بازاریابی محتوا قرار است به من برای فروش چه چیزی کمک کند؟ (توضیح: اگر هنوز در موقعیت سازمانی خود، نمی‌توانید با اطمینان بگویید که کار شما چیزی از جنس فروش در خود دارد یا خیر. کافی است در پایین این نوشته، شرح شغل خود یا شرح خدمات خود یا سازمانتان را بنویسید تا ما در این زمینه بیشتر به شما کمک کنیم. برای افزایش دقت پاسخگویی ما، لطفاً از علامت #معنی فروش در کار من چیست؟# استفاده کنید).


این روزها خیلی از مردم، وقتی لغت محتوا و بازاریابی محتوا را می‌شنوند بلافاصله به محتوای دیجیتال فکر می‌کنند. اما محتوای دیجیتال اگر چه یکی از شکل‌های رو به رشد محتوا در دنیای امروز محسوب می‌شود، تنها یکی از انواع محتواست. اگر شما یک نویسنده هستید و کتاب منتشر می‌کنید، باز هم تولیدکننده محتوا هستید. اگر شب هنگام، اوقات فراغت خود را با ارسال پیام و پیامک از طریق نرم افزارهای مختلف مانند وایبر و واتزاپ و … می‌گذرانید، تولیدکننده محتوا هستید. اگر معلمی هستید که در کلاس درس می‌دهید تولیدکننده محتوا هستید. اگر مدیر تضمین کیفیت یک شرکت هستید و دستورالعمل‌ها و فرایندها را تنظیم و منتشر می‌کنید،‌ تولیدکننده محتوا هستید. اگر داستان‌های اخلاقی و مذهبی برای مردم تعریف می‌کنید و تلاش می‌کنید آنها را به زندگی بهتر هدایت کنید، تولیدکننده محتوا هستید. اگر فیلم میسازید تولیدکننده محتوا هستید. حتی کسی که قبض تلفن همراه چاپ می‌کند یا فاکتور فروش یک فست فود را صادر می‌کند، در حال تولید محتوا است.


چه اتفاقی افتاده است که شکل سنتی بازاریابی و تبلیغات، به سمت بازاریابی محتوا حرکت کرده است؟

اتفاقات زیادی در سالهای اخیر باعث شد که روند و مسیر حرکت بازاریابی از بازاریابی سنتی به بازاریابی محتوا تغییر کند.


یکی از مهم‌ترین تغییرات، ایجاد احساس آگاهی و دانش در ذهن مشتریان بود.


اگر الان حدود صد سال قبل بود و به تازگی خودرو وارد کشورهای مختلف می‌شد، احتمالاً من و شما با هیجان، به خودروها نگاه می‌کردیم و هر چیزی را که تولیدکننده می‌گفت می‌پذیرفتیم. اگر می‌گفتند خودرو باید سه چرخ داشته باشد، می‌گفتیم حتماً درست است و اگر می‌گفتند کف خودرو باید از کف خیابان دو متر فاصله داشته باشد، می‌گفتیم حتماً اسراری در این طراحی است که ما نمی‌فهمیم.


اما امروز، هر کسی که در خیابان راه می‌رود و خودرویی دیده است، خود را متخصص خودرو می‌داند. مهم نیست که بنز باشید و آخرین مدل خود را تولید کنید یا تویوتا باشید و با سهم بزرگی از بازار جهانی، محصول جدید خود را روانه بازار کنید.


مردم به سادگی نظر می‌دهند: کاش بنز این آپشن را هم اضافه می‌کرد. تویوتا در طراحی پشت خودرو کم حوصلگی به خرج داده است! شرکت … نباید به سمت تولید خودروی SUV میرفت. طراحی گیربکس فلان شرکت ضعیف است!


شبیه همین ماجرا را می‌توانیم در مورد گوشی‌های موبایل هم مثال بزنیم.


مهم نیست اپل باشید و در صنعت خود پیشرو باشید. یا اینکه استیو جابز باشید و مرده باشید! هر کسی که یک بار گوشی موبایل در دست گرفته است، معتقد است که اگر استیو جابز را دیده بود و نصیحت‌های خودش را مطرح می‌کرد، الان اپل خیلی موفق‌تر بود!


واقعیت این است که اگر نسبت دانش به پیچیدگی محصول را در نظر بگیریم، مشتریان موبایلهای قدیمی نوکیا که نقش گوشتکوب را هم ایفا می‌کرد، دانش بیشتری نسبت به موبایل خود و قابلیت‌هایش داشتند تا کسی که امروز یک گوشی هوشمند مدرن با سیستم عامل اندروید یا iOS خریداری می‌کند.


اما اینها دلیل نمی‌شود. مشتری امروز، به خاطر اطلاعات زیادی که در اختیار دارد، معتقد شده است که دانش و تخصص بیشتری هم دارد و به همین دلیل، به سادگی سابق، با چند بیلبورد و تیزر تبلیغاتی عمومی متقاعد نمی‌شود. او خودش را صاحب نظر می‌داند یا در اطرافش، کسانی را می‌شناسد که آنها را صاحب نظر می‌داند.


حالا اگر شما می‌خواهید محصول جدیدی عرضه کنید، باید مدتها در گوش مشتری، داستان‌های مختلف تعریف کنید و برایش حرف بزنید تا او بیشتر یاد بگیرد و در نهایت، وقتی خودش به عنوان کارشناس محصول و خدمت شما را ارزیابی می‌کند، تصمیم به خرید آن بگیرد!


ظهور عرضه کنندگان ارزان قیمت، اتفاق دیگری بود که قواعد بازی را تغییر داد. تقریباً هر محصولی که تولید کنید می‌بینید که چینی‌ها چیزی شبیه آن را به قیمتی ارزان‌تر تولید کرده‌اند. توسعه تکنولوژی به کاهش قیمت تمام شده منتهی شده و اکنون ارزان‌ترین محصولات هم، در بسیاری از قابلیت‌ها با محصولات گرانقیمت، مشابه هستند.


قدرت تفکیک چشم انسان از قدرت تفکیک صفحه نمایش موبایل‌ها کمتر است و تفاوت کنتراست تلویزیون‌ها را به خوبی نمی‌فهمد. گوش ما در شنیدن و تفکیک صدا در مقایسه با کیفیتی که سیستم‌های صوتی امروزی دارند بسیار ضعیف است و دیگر به سادگی نمی‌توان ادعا کرد که کیفیت فلان سیستم صوتی تفاوت فاحشی با متوسط سیستمهای صوتی موجود در بازار دارد.


پارچه‌ها در چند کارخانه محدود بافته می‌شوند و گاهی پارچه لباسی که شما در خاورمیانه می‌خرید و لباسی که در غرب اروپا یا آمریکای شمالی خریداری می‌کنید به دست یک نفر و زیر یک دستگاه تولید شده است!


پس به نظر می‌رسد که اگر از حد متوسط عبور کرده باشیم، مشتری تا حد زیادی داستان‌ها را می‌خرد! ردبول به نسبت یک نوشابه انرژی‌زای گمنام، داستانهای بیشتری در گوش من و شما خوانده است! به همین دلیل است که گفته می‌شود امروز یک برند، باید خودش را یک ناشر ببیند (توضیح بیشتر: بازاریابی درونگرا و برند به عنوان ناشر)


مسئله سوم، گرانتر شدن بسترهای سنتی تبلیغات است. طی دهه اخیر، برندسازی و بازاریابی و تبلیغات و مفاهیم مشابه،‌ بیش از آنکه به نفع تولیدکنندگان کالا و خدمات عمل کنند، به نفع رسانه‌های تبلیغاتی عمل کردند. هر روز تقاضا برای تبلیغات تلویزیونی بیشتر شد. هر کسی دوست داشت در روزنامه‌ها تبلیغ کند. صاحب هر کسب و کار مربوط و نامربوطی، در آرزوی خود روزی را می‌دید که نامش بر روی بیلبورهای خیابانی حک شود.


تقاضای زیاد، قیمت‌ها را هم افزایش داد و از سوی دیگر، مخاطب که هر روز با حجم بیشتری از تبلیغات مواجه بود، بیش از گذشته،‌ نسبت به تبلیغات بی‌تفاوت شد. بیلبوردهای خلاقانه که زمانی تصمیم مشتری به خرید را شکل می‌دادند، امروز به سختی حتی می‌توانند لبخندی بر لب مشتری بیاورند و ایده‌های تکراری هم مخاطب را دلزده کرده است.


چهارمین مسئله این بود که آشنایی مخاطب‌ها با فرایند تبلیغات و همینطور جزییات اجرایی و عملیاتی آن، اثربخشی تبلیغات را کاهش داد. حالا دیگر خیلی سخت است که به بیننده‌ی تلویزیونی بقبولانید که به عنوان یک کارآفرین موفق به تلویزیون دعوت شده‌اید. هر کس که در زیر یک پله به دستفروشی هم مشغول بوده، پیشنهادهای مختلف برای تولید مشترک برنامه‌ها را شنیده است و حتی تعرفه‌ها هم مشخص است. رپورتاژ آگهی در روزنامه‌ها دیگر کسی را هیجان زده نمی‌کند. مردم هنگام دیدن سریال‌ها، زمان دستشویی رفتن خود را با ساعت تبلیغات تنظیم می‌کنند! به عبارت دیگر، همزمان با گران شدن بسترهای تبلیغاتی، اثربخشی آنها هم کاهش یافته است.


منبع

منبع عکس اول

منبع عکس دوم

۲۰ تیر ۹۴ ، ۱۰:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مرتضی زاهدی