تبلیغات تلویزیونی، آگهیهای منتشرشده در مجلات و سایتهای ما و نیز بیلبوردهای نصبشده در سطح شهرهای ما یک مشکل عمده دارند:
بیشتر آنها زمخت هستند و میخواهند بدون ظرافت و ایجاد حس کنجکاوی یا تحریک حس زیباییشناسی مخاطبان خود، استفاده از خدمات یا خرید کالایی را توصیه کنند.
متأسفانه کار کردن تبلیغات «نرم» در ایران جا نیفتاده است و صاحبان آگهیها هم از چنین تبلیغاتی استقبال نمیکنند.
البته شاید از یک جهت، به صاحبات کالاها/خدمات حق داد، چون آنها واقعا باور ندارند که در شرایط کنونی جامعه، تبلیغات زیرپوستی پاسخ بدهند و آنقدر هوشمندی جمعی وجود داشته باشد که تودهها مردم، روی تبلیغات غیرمستقیم فکر کنند و در نهایت کالا/خدمات آنها را بخرند.
از سوی دیگر معدود تبلیغات متفاوت ما هم در واقع کپی ناشیانه تبلیغات فرنگیها هستند و این کپیکاری، بدون بومیسازی، گاهی به نتایج ضحک میانجامد.
در این پست، چند آگهی را با هم مرور میکنیم.
روی هر تبلیغ باید چند ثانیه فکر کنید تا متوجه شوید که آگهی اصلا چه ربطی با محتوای تبلیغاتی سفارش داده شده، دارد!
اما زمانی که قادر به درک مفهوم آگهی شدید، یک حس دلپذیر به شما دست خواهد داد و احتمالا به خلاقیت طراحان آگهیها، آفرین خواهید گفت!
آپوُرسی یک سایت علمی است که به رغم تحریریه کوچک و مطالب اغلب غیرتولیدی، به دلیل تیترهای جذابش توانسته مخاطبان زیادی را جذب کند؛ چیزی حدود حدود ۸. ۷ میلیون بیننده منحصربفرد در ماه. این را سایت نشریه فوربس میگوید. این سایت بعد از دادن این اطلاعات، پنج توصیه «پیتر کچلی» یکی از موسسان آپورسی را برای نوشتن تیترهای تاثیرگذارتر و اصطلاحا کلیکگیرتر منتشر کرده است. توصیههایی برای صاحبهان وبسایتها و رسانههای آنلاین. در سایت فوربس تیتر مطلب «پنج راز شگفتانگیز تیترنویسی که باعث میشود گریه کنید یا حداقل کلیک کنید» است که با تبعیت از همین توصیهها تنظیم شده است. ترجمه مطلب را در ادامه میخوانید با این توضیح که بعضی از توصیهها ممکن است با قواعد حرفهای تیترنویسی مطبوعاتی مطابقت نداشته باشد و همچنین اینکه توضیحات داخل پرانتزها از بنده است.
۱- همه چیزهایی که میدانید را فراموش کنید؛ خصوصا قواعدی که میگوید، تیتر باید حتما اطلاعرسان، عینی یا از نظر گرامری درست باشد. سایتهایی مثل آپوُرسی، بازفید، هافینگتون پست و بیزینس اینسایدر به دلیل اینکه از نظر شکلی تیترهاشان از فرمول مشخصی تبعیت میکند، مسخره میشوند. (با این حال این فرمول جواب میدهد) تیترهایی مثل «باورتان نمیشود تیلور سوئیفت امروز با کی قرار دارد» یا «این سیزده سمور اینقدر باهوشند که کف میکنید». (منظور از فرمول ثابت استفاده مکرر از عباراتی نظیر «باورتان نمیشود»، «کف میکنید»، «نفستان میگیرد» و عدد و رقم در تیتر است کهگاه ممکن است با قواعد کلاسیک تیترنویسی مطابقت نداشته باشد). خصوصاً رویکرد کمی و تقید به استفاده از عدد و رقم در تیترها، منجر به نوآوریهای بزرگ در تیترنویسی و خلق تیترهای تاثیرگذار شده است.
۲- بیشترین اطلاعات ممکن را در کمترین زمان بدهید (مثل گوگل که اطلاعاتی بسیار بیش از آنچه شما میخواهید را در کمترین زمان ممکن به شما میدهد)؛ گاهی آدم فکر میکند که همه چیز در اینترنت دارد به شکل صفات عالی در میآید (بهترین، بیشترین، خفنترین، قشنگترین که تا حالا دیدهاید و...). آپوُرسی ابایی ندارد که از این رویه کنار بکشد. ما ترجیح میدهیم به جای اینکار، از تیترهای کمرمقتر اما قلابطور استفاده کنیم که هم با محتوا مطابقت داشته باشد، هم قوه کنجکاوی مخاطب را قلقلک بدهد، تیترهایی که اصطلاحا به آنها تیترهای کلیکگیر گفته میشود.
۳- چیزی برای کنجکاوی مخاطب باقی بگذارید. این دقیقا همان کاری است که تیتر «باورتان نمیشود تیلور سوئیفت امروز با کی قرار دارد» به شکل تاثیرگذاری میکند. حتی اگر نهایتا شما را متقاعد کند باور کنید تیلور سوئیفت با کی قرار دارد! در تیتر به مخاطب به اندازهای اطلاعات بدهید که به موضوع علاقمند شود، اما نه اینقدر که روی خبر شما کلیک نکند. شما فقط باید یک احساس خارش ایجاد کنید که مخاطب مجبور شود آن را بخاراند.
۴- احساسات را مخابره کنید؛ این کاری است که اکثر ژورنالیستها انجامش نمیدهند، خصوصا آنهایی که فکر میکنند وظیفهشان فقط انتقال واقعیات است. با این حال ولی مخاطبها دوست دارند بدانند پس از خواندن مطلبی که برای آنها تولید کردهاید، قرار است چه احساسی پیدا کنند. تیترهایی از قبیل «با دیدن این تصاویر احساس بهتری نسبت به خود پیدا میکنید» یا «از شنیدن پاسخ این دانش آموز به فلان سوال معلمش، گریهتان میگیرد». (گاهی استفاده از علائم تعجب و سوال هم میتواند چنین نقشی را ایفا کند)
۵- برای مخاطبانتان ننویسید، برای دوستان آنها بنویسید! راستش را بخواهید من خودم هم دقیقا تفاوت این دو را نمیدانم، اما منظور این است که موقع تیترنویسی به این فکر کنید مخاطبها چه تیپ موضوعات و کلماتی را دوست دارند در توئیتر یا فیسبوک خود با دوستانشان به اشتراک بگذارند.
هرگز فراموش نکنیدکه در نظر مشتری،حرف فروشندگان لزوما مطلبی را اثبات نمی کند.به صرف اینکه بگویید مطلبی حقیقت دارد،بدین معنا نیست که خریدار حرف شما رابپذیرد.
شما میدانید که هرگز دروغ نمی گویید.اما کسی دیگر این را نمی داند.مشتریان از روی عادت معتقدند که شما محصول خود را تبلیغ می کنید وحتی درباره فواید آن اغراق می کنید تا آن را به فروش برسانید.
وقتی به مشترییان می گویید:
"در شرایط رقابت قیمت گذاری شده است."
این چیزی را ثابت نمیکند.
،اما اگر با توجه به قیمت های مندرج در روزنامه ها ونشریات تجاری از ارقامی استفاده می کنید،این حرف را مشتریان می پذیرند.
وقتی می گویید:"ازاین کالا خوشنود می شوید."مشتری ممکن است بگوید"بله،مطمءنم که خوشحال می شوم"
با این حال با احتمال زیاد به گفته شما تردید می کند.اما اگر بتوانید پس ازحرفتان رضایت نامه یکی از مشتریان را اراءه دهید،بیشتر حرف شمارا می پذیرد.
1. مدل پرداخت مستقیم مانند پول
Direct Cash Like
2- مدل پرداخت مستقیم بر مبنای حساب
Direct Account Based
3- مدل پرداخت غیرمستقیم کشش بر مبنای حساب
Indirect Pull Account Based
4- مدل پرداخت غیرمستقیم فشار بر مبنای حساب
Indirect Push Account Based
سیستم همکاری در فروش یا “Affiliate marketing” یک نوع بازاریابی بر پایه میزان عملکرد می باشد “performance-based marketing” که در آن صاحب تجارت یا بازار خاص به بازاریابان و همکاران خود در ازای خرید مشتریان و بازدید کنندگان به آنها پورسانت می پردازد. به این صورت که بازاریاب شروع به تبلیغ محصول ارائه شده توسط صاحب تجارت می کند و آن را به مشتری نهایی ارائه می دهد، پس از خرید آن محصول توسط مشتری سود بازاریاب به وی داده می شود. این صنعت 4 بازیگر نقش اصلی دارد:
1- تامین کننده یا صاحب تجارت که به آن برند نیز گفته می شود.
2- شبکه فی مابین فروشنده و بازاریاب که عملیات مالی لازم را این بین انجام می دهد.
3- نشر دهنده یا “publisher” (که بازاریاب و همکار نیز شناخته میشود)
4- مشتری یا خریدار
همکاری در فروش با برخی از سیستم های بازاریابی اینترنتی در برخی موارد تداخل و ارتباط پیدا می کند، چرا که همکاران از روش های معمول تبلیغاتی استفاده می کنند. این روش های شامل “organic search engine optimization – SEO” یا بهینه سازی موتورهای جستجو برای کلمات کلیدی یا نام محصول مورد نظر می باشد، پی پی سی “PPC – Pay Per Click” یا سیستم های پرداخت در ازای هر کلیک، ایمیل مارکتینگ یا بازاریابی از طریق ارسال رایانامه، بازاریابی با محتوا “content marketing” و در برخی موارد تبلیغات دیداری مانند انواع بنرهای تبلیغاتی. در طرف دیگر ماجرا سیستم همکاری در فروش میزان کمتری از تکنیک های فروش مانند نظر دهی برای محصولات، خدمات و … را استفاده می کنند.
سیستم همکاری در فروش یا “Affiliate marketing” بعضا با ریفرال مارکتینگ “referral marketing” “بازاریابی ارجاعی” اشتباه گرفته می شود، چرا که هر دوی این نوع فروش از واسطه سوم (همکار یا بازاریاب) برای فروش محصولاتشان استفاده می کنند. با این حال هر دو روش از هم مجزا بوده و و تفاوت اصلی آنها این است که سیستم همکاری در فروش تنها بر روی انگیزش های مالی برای جذب سفارش از طریق همکار تکیه دارد در حالیکه ریفرال مارکتینگ یا بازاریابی ارجاعی بر روی اعتماد و رابطه حاصل شده بین طرفین برای جذب سفارش تکیه دارد.
سیستم های همکاری در فروش بیشتر توسط تبلیغات دیده می شوند این در حالیست که تامین کنندگان و فروشندگان مجزا بیشتر فروش خود را از طریق موتورهای جستجو، ارسال ایمیل، لینک دهی یا همان بک لینک ها و … به دست می آورند. با این حال میزان فروش این گونه سیستم ها در مقایسه با تامین کنندگان و فروشندگان مجزا قابل مقایسه نیست. شکل گیری همکاری در فروش 4 سال بعد از راه اندازی اینترنت جهانی در سال 1994 بود. ایده و طرح کلی این سیستم توسط ویلیام جی توبین “” پیاده ریزی شد. سایت فروشگاهی معروف آمازون نیز در سال 1996 سیستم همکاری در فروش خود را راه اندازی کرد.
در ایران نیز همکاری در فروش توسط اسکریپت های مختلفی آغاز شد و روند فروش و تبلیغات این سیستم ها پیوسته افزایش یافت، ولی نکته ای که متاسفانه در طول حدود 8 سال راه اندازی این سیستم در ایران به آن اهمیت داده نشده است، وجود همکاری در فروش برای محصولات مصرفی مهم و محصولات با کیفیت می باشد. به طور مثال شما در سایت آمازون می توانید لینک همکاری در فروش یک آیپد را دریافت کرده و برای آن شروع به تبلیغات در سایت ها و یا وبلاگ های خود کنید و آنرا به فروش رسانده و پورسانت دریافت کنید، اما در ایران اکثرا محصولات ساده و بی کیفیت را برای فروش قرار می دهند که این از اعتماد مردم و خریداران اینترنتی به مبادرت به اینگونه خرید به شدت کاسته است.
برخی از سیستم های همکاری در فروش ایرانی را با سرچ این کلمه در گوگل می توانید پیدا کنید: “سیستم همکاری در فروش“
مزایای این گونه سیستم ها برای سایت هاو وبلاگ های پربازدید کسب درآمد بی دردسر از طریق قرار دادن کد خرید پستی محصول مربوطه در سایت یا وبلاگ می باشد. در اینصورت به ازای نرخ تبدیل آن محصول به شما سود رسیده و پورسانت در یافت خواهید کرد. “نرخ تبدیل به معنای میزان خرید محصول به ازای بازدید از آن محصول می باشد”. در خارج بسیاری از مردم کار دوم خود را انتخاب یک سایت خوب و بازاریابی برای آن و کسب درآمد بی دردسر قرار داده اند.
از معایب همکاری در فروش می توان به عدم صداقت سیستم ها در پرداخت پورسانت ها و بدقولی آنها اشاره کرد، این در حالیست که آنها فراموش می کنند که اگر بازاریاب نباشد آنها نیز وجود نخواهند داشت.
اسکریپت های همکاری در فروش در ایران:
در ایران چندین اسکریپت همکاری در فروش نوشته شده است که معروف ترین آنها میکس ایران و پادینا می باشند که با قیمت های مختلفی در نسخه های مختلف به فروش می رسند.
دیاگرام کلی فرآیند همکاری در فروش:
با توجه به نکات فوق نسبت به بازاریابی اینترنتی و افزایش ترافیک سایت خود اقدام نمایید تا شاهد پیشرفت بیزینس آنلاینتان باشید.
بهینهسازی موتور جستجو (Search engine optimization)، یک روند مناسب برای بهبود دید یک وب سایت یا یک صفحه وب در یک موتور جستجوی طبیعی و یا الگوریتمی است. بطور کلی وب گاههایی که بالاترین مکان و بیشترین تکرار در صفحه نتایج جستجو را دارند، بازدید کننده بیشتری از طریق موتورهای جستجو بدست میآوردند. (SEO) توانایی انواع جستجو را دارد، از جمله: جستجوی تصاویر، مکانی، جستجوی ویدئو، جستجوی علمی، جستجوی خبری و صنعت خاص در رأس موتور جستجو هستند.
به عنوان یک استراتژی بازاریابی اینترنتی (SEO) به چگونگی کارکردن موتورهای جستجو و اینکه مردم چه چیزی را جستجو میکنند رسیدگی میکند و همینطور کلمات کلیدی تایپ شده و اینکه کدام یک از موتورهای جستجو توسط مخاطبان مورد توجه قرار میگیرد را مورد بررسی قرار میدهد. بهینهسازی وب سایت شامل توسعه مطالب موجود در خود سایت و HTML و برنامه نویسی مربوط به هر دو و همچنین ارتباط بین کلمات کلیدی و حذف موانع مربوط به فعالیتهای نمایه سازی در موتور جستجو و ترویج یک سایت برای افزایش تعداد لینک دهنده و یا لینکهای ورودی، از دیگر تاکتیکهای جستجوگرها است. در کل (SEO) به معنی بهینهسازی موتور جستجو است و برای اطلاعات بیشتر میتوانید به افرادی که خدمات (SEO) را ارائه میدهند مراجعه کنید.
تکنیکهای SEO میتوانند به دو گروه عمده طبقهبندی شوند:
تکنیکهایی که موتورهای جستجو به عنوان بخشی از یک طراحی خوب توصیه میکنند، و تکنیکهایی که مورد تأیید موتورهای جستجو نیست. موتورهای جستجو تلاش میکنند که اثر دسته دوم را کاهش دهند هرز آگهیها از آن جمله هستند. مفسران صنعتی و شاغلانی که از این تکنیکهای SEO استفاده میکنند، آنها را به SEO کلاه سفید یا کلاه سیاه طبقهبندی کردهاند.
تکنیکهای کلاه سفید تمایل به تولید نتایجی دارند که مدت زمان زیادی برقرار هستند، در حالیکه تکنیکهای کلاه سیاه پیش بینی میکنند که وب سایتهای آنها در نهایت ممکن است بطور موقت یا دائم توقف گردد؛ هنگامی که موتورهای جستجو سر از کارشان درآورند.
یک تکنیک SEO کلاه سفید تلقی میشود، اگر از دستور العملهای موجود جستجو پیروی کرده و فریبی در کارش نباشد. از آنجاییکه دستورالعملهای موتور جستجو به عنوان مجموعهای از قوانین نوشته نشده است، این یک تمایز مهم و قابل توجه است.
آنچه که شما در سایت تان می نویسید و برای سئو و بهینه سازی آنها به صورت دستی دسترسی دارید (On Page Seo) نامیده می شود مانند: کلمات کلیدی، متاتگ ها، تگ های h1 تا h6، تگ های عنوان Title Tagها.
آنچه که شما می توانید برای افزایش سئو و بهینه سازی سایت در سایت های دیگران از سایت خود و لینک های خود تبلیغ کنید تا دیگران بینند (Off Page Seo) می باشد مانند شبکه های اجتماعی، وبلاگ ها، ویدئوها و مقالات.